برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان araaam.loxblog.com و آدرس araaam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
شاهکارهای معماری : خانه آبشار- پنسیلوانیا -1937 و موزه گوگنهایم – نیویورک- (1959-1956)
نظریه شهر پهندشتی و شهر زنده (1958-1934) را در زمینه شهرسازی ارائه نموده است.
تفکر رایت در معماری
فرانك لويد رايت، از همان آغاز خانه هايش را با طبيعت مي آميخت. وي در آميختگي طبيعت و معماري چنان استادانه عمل مي كرد كه تشخيص اينكه كجا طبيعت پايان مي يابد و كجا ساختمانهاي او آغاز مي شود، براستي دشوار است.
در کل مي توان معماري رايت را چنين توصيف کرد : معماري ارگانيک ، ترکيب ساختمان با طبيعت و نه تحميل ساختمان بر طبيعت ، ساختمان بايد در دل تپه ساخته شود و به صورت افقي ( که در رقابت با طبيعت مطرح نشود )، مصالح بکار رفته بايد منطبق با طبيعتی که ساختمان در بستر آن ساخته مي شود، باشد . شکل ساختمان بي قاعده و مفصل بندي شده باشد که اين عمل نه تنها بدليل عملکرد ساختمان، بلکه به دليل بي قاعدگي طبيعت بستر ساختمان است. توجه به مورفولوژی سايت و توجه به عملکرد و تکنولوژي ساخت نیز از اصول رایت در معماری بوده است.
در کل سه هدف عمده رايت عبارتند از :
ارتباط سيال بين داخل و خارج بنا با گشودگي هاي مداوم و عناصر برنامه ريزي شده، افقي بودن چشمگير آنها که ارتباط کامل با زمين به وجود مي آورد و تقارن محوري براي تمرکز سياليت در نقاط مشخص.
نظریات رایت در ارتباط با معماری -دهه 1930
کم کردن ديوارهاي داخلي و ايجاد محيطي براي جريان هوا ، نور و چشم انداز
هماهنگی ساختمان با محيط خارج پلان آزاد نشان دادن پي ها به صورت سکوي آجري کوتاه براي قرار گرفتن خانه بر روي آن دادن تناسبات منطقي و انساني به تمام درها و پنجره ها قرار دادن تأسيسات حرارتي در داخل ساختمان (در مرکز ساختمان ) و تأسيسات روشنايي و لوله کشيها در استخوان بندي ساختمان بطوري که جزئي از پيکره ساختمان باشد.
مبلمان ساختمان به عنوان عناصر ارگانيک معماري و طرح آنها از بنا و الهام گرفته از آن باشد.
فرانك لويد رايت به تحقيق يكي از مهمترين و خلاق ترين معماران و نظريه پردازان قرن بيستم مي باشد . اين معمار در طي 90 سال عمر پر بار خود (1959-1869) بيش از 60 سال فعاليت مستمر معماري داشته و حدود 560 ساختمان اجرا نموده است. وی مفاهیم را در جهت تصریح روابط میان طبیعت و معماری گسترش داد و به وضع دستور العمل هایی در خصوص چگونگی ساخت فضاهای داخلی و خارجی بنا و استفاده از مصالح ساختمانی سازگار با طبیعت پیرامون پرداخت.
رایت، مرید «لویی سولیوان» استاد مکتب شیکاگو؛ اولین معمار نام آور امریکایی است که مدرسه هنرهای زیبای پاریس را نگذارنده است. به عنوان اولین نفر در ایالات متحده، او معماری را کاملاً از تقلید گذشته و التقاطی گری ها رهایی بخشیده و سبکی، بی هیچ گفت و گویی ، آمریکایی ، چون سبک نویسندگان مورد علاقه اش را پایه نهاده است.
« رایت » نیز چون معماران خردگرای اروپایی، یکی از پیشگامان معماری نوست. ولی گذشتن از سنت برای او شکلی دیگر دارد . بهترین شاهد بر این، مفهوم او از « نقشه آزاد» است ، این مفهوم نه به یکسانی و بی تفاوتی فضای داخلی ، بلکه کاملاً بعکس ، به خصوصیت بخشیدن به این فضا ختم می شود. مفهوم « فضای اندامواره ای » الهام بخش همه آثار «رایت» است............................................................
معرفی برخی آثار معماری رایت ..............................
انگاره های جریان شهر- ستیزی آمریکایی در قرن بیستم در الگویی جدید تبلور پیدا می کند . الگویی که نشانگر تفکر بخشی از جامعه شناسان و « برنامه ریزان شهری» آمریکایی است که تحت نام براد- ایکرسیتی به وسیله معمار بزرگ آمریکایی فرانک لویدرایت تدارک دیده شده است. این معمار از 1930 تا 1935 ، بدون وقفه روی طرح استقرار مطلوب کارکرده و آن را در 1935 از طریق نمونه ای غول آسا عرضه می کند.
در حقیقت رایت با بازگشت به دامن طبیعت به مفهوم مکتب شیکاگو نزدیک می شود و اکولوژی شهری را مطرح می کند.
فرانک لوید رایت مانند همه ماوراءطبیعه گرایان، طبیعت را به صورت واژه های اسطوره ای در نظر گرفت. او عمیقاً قبول
مطالب مرتبط در این زمینه
زندگینامه
فرانک لوید رایت فرزند یک کشیش ولزی تبار بود. در سال ۱۸۸۵ اختلافات خانوادگی سبب شد تا ویلیام پدر فرانک برای همیشه از آنجا برود و هرگز باز نگردد. رایت تحت سرپرستی مادرش رشد کرد.
پس از تحصیل مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه (به انگلیسی: wisconsin) به شیکاگو مهاجرت کرد سپس موفق به استخدام در دفتر مشهور (سولیوان و ادلر) شد با تماسهایی که استادش داشت او را با گرایشهای مکتب شیکاگو آگاه ساخت.
در سال ۱۸۹۱ وی شروع به اجرای طرحهایی به صورت مخفی کرد که در سال ۱۸۹۳ استادش متوجه پنهان کاری وی شد و او را اخراج کرد و این شروع فعالیتهای مستقل رایت بود. در سال ۱۹۱۰ زندگی رایت پر از فراز و نشیبهایی است اما رایت جسورانه مقاومت میکند. در همین سال زمینی در ویسکونسین میخرد و شروع به ساخت خانه جدید برای خودش میکند. در توکیو ژاپنیها از رایت میخواهند هتل امپریال را طراحی کند. زمین پروژه فوقالعاده سست است و توکیو نیز زلزله خیز. رایت از دست گارسون که سینی را با دست میگیرد الهام میگیرد. او تا آخر اجرای هتل در توکیو میماند و در این زمان خود را از لحاظ فکری بازسازی میکند.
سال ۱۹۲۲ اوج حملات به رایت بود که قرار است در توکیو زلزله بیاید و ظاهراً آمریکاییها منتظر بودند که تیر خلاص رایت را بزنند اما تلگرافی از توکیو می آید " جناب آقای رایت شهر در زلزله ویران شد و باید به شما مژده دهیم که تنها ساختمان شما پابرجاست و امروز جایگاه زلزله زدگان است". در سال ۱۹۵۹ در نهم آوریل رایت در فونیکس آریزونا از دنیا رفت و جسد او در ویسکونسین به خواب ابدی فرو رفت.[۱]
کاخ مروارید واقع در مهرشهر در کرج ساخته شاگردان و همکاران او (در بنیادی که او تاسیس کرد) است.[۲]
ویژگی کار او برقراری هماهنگی و توازن بین عادتهای انسانی و طبیعت در کارهایش بود. او اسم این فلسفه را «معماری اُرگانیک» یا «طبیعتوار» گذاشت تا هماهنگی را بین انسان و طبیعت به حدی رساند که ساختمان و محیط با هم ترکیب شوند. یکی از نمونههایی که او براساس این فلسفه ساخته، خانه تابستانی تلییزن وست در آریزوناست که لوید رایت در سال ۱۹۳۷ طراحی کردهاست.[۳]
فرانک لوید رایت به عقیدۀ بسیاری بزرگترین معمار آمریکایی و یکی از سه یا چهار استاد معمار قرن بیستم محسوب میشود. رایت در پروندۀ کاری خود طراحی حدود ۸۰۰ ساختمان و شمار زیادی مقاله و کتاب دارد که نظریات وی دربارۀ معماری ارگانیک در فضای دموکراتیک آمریکا را باز مینماید. رایت آدم ساکتی نبود و نوشتههای او نیز مانند کارهایش، دربارۀ معماری ارگانیک بازتاب میکند. این ارگانیک بودن در کارهای رایت به سختی قابل تشخیص است. رایت در زندگینامۀ خود میگوید که مزرعۀ پدربزرگش نقش مهمی را در عشق وی به روستا و رابطهاش با طبیعت و سرشت مصالح بازی کرده است. رایت مسکن را از سالیوان فرا گرفت. وی در خانه سازی تحت تاثیر معماران ساحل شرقی مانند ریچاردسُن، پرایس و مک کین است. نخستین ساختمانهایش خانههایی هستند که در میان بیابان ساخته شدهاند. رایت در جایگاه یک هنرمند، هنرستیزی متداول روزگار خویش را ناپسند میانگارد و زوال آشکار فرهنگ تودۀ امریکایی را به اوباش سالاری و بانکداران و سیاستمداران نامتعهدی نسبت میدهد که تنها به دنبال سود خود هستند. در خلال سالهای دهۀ ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، رایت بدون پیوستن به سوسیالیست های چپ گرا به شخصیتی انقلابی-اجتماعی بدل میگردد.